از نجف آباد تا آمریکای جهانخوار

خاطرات تجربه و زندگی جدید در آمریکا

از نجف آباد تا آمریکای جهانخوار

خاطرات تجربه و زندگی جدید در آمریکا

نوروزتان فرخنده باد

قبل از هرچیز اجازه می خوام باردیگر فرارسیدن سال نوی خورشیدی را به فرد فرد شما عزیزان و خانواده ی محترمتان تبریک عرض کنم و با آرزوی بهترین ها برایتان؛ امیدوار باشم تا فرخنده نوروز و سال مبارکی را در پیش داشته باشید. 

 

 

                  همیشه بهاری باشید. 

 

راستش الان که دارم خدمت شما عرض ادب میکنم ساعت به وقت مرکز آمریکا از دوازده یکشنبه شب = هشت و نیم صبح دوشنبه، یکم فروردین 1390 در ایران گذشته است و سرانجام وقتی یافتم تا به تعجیل سال نو را خدمت شما تبریک عرض کنم. درمورد خودمان هم گفتنی است که تلاشی کردیم تا سفره ای درخور وسعت آپارتمان کوچکمان و درحدّ توان و امکاناتمان بیاراییم و الان که هرچی چشمام رو «سوری»(ریز) می کنم متوجه نمی شم بالاخره اون کتاب اونوری، قرآنه یا حافظ!؟ شما هم بیخیال بشید. 

 

 

                  سفره ی هفت سینک 

 

با آنکه در یک شهری کوچک و به دور از دیگر ایرانیان زندگی می کنیم؛ امسال توفیق آن را داشتیم که تا برای تحویل سال نو در ساعت شش و بیست و چنددقیقه ی عصر هنگام مرکز آمریکا، جای شما خالی، با تعدادی از دوستان گردهم آییم و محفلی درویشانه ای را کنار هم داشته باشیم.  

 

 

       فاطمه، کریستینا، فرین، دیوید، سارا و امین 

 

پس از شام و توضیح و معرفی یک به یک سمبلهای سفره ی هفت سین برای مهمانان، باز فرصتی ایجاد شد تا برادرم(عبدالله) یادی داشته باشد از گذشته و یادی کند از سالها پیش و از او قصـّه گویی گذشته ها و از ما سراپاگوش شدن و لذت بردن. 

 

 

       همسرآمریکایی برادرم «دانا» و بردارم عبدالله 

 

یادش بخیر آن زمانها که سفره ی هفت سین و دید و بازدید نوروزی چه صفایی داشت؟ آن زمان که مادر مرحومم با تهیه ی چندین قدح ماست و موسیر از بازدید کنندگان پدرم پذیرایی می کرد. یادباد آن زمانها که بازدید کنندگان نوروزی، «یک» ریال و بعدها «یک تومان» برای برکت جیبشان از پدرم دریافت می کردند. هنوز یادم هست که سوای نان خشک و ماست و موسیر، در این بین هم از بعضی مهمانهای خاص تر ، سوای آجیل و میوه، با «کوفته چی» که درون بعضی هاشون سکه ی شانس قرار داشت؛ نیز پذیرایی می شد. راستی شما هم سوای «ماهی» شب عید، دیگه چی داشتید؟ بفرمایید «کوفته چی» عیال پز و آن هم در قلب آمریکا !!! 

 

  

     کوفت!!  نه کوفته چی... بفرما نوش جان کنید. 

 

امیدوارم که خداوند تمام آرزوهای فردفرد ایرانیان را در این سال و روز نو برآورده بخیر کند. جادارد منم به سهم خودم از تمامی نعمتهای خداوندی، بخصوص محبت حضور شما دوستان خواننده در این سراچه، و بخصوص تر برکت عزیزترین دوستی که اسم و یادش بر سراچه ی قلبم حک شده؛ شکرگزاری کنم. سال نو برهمگان مبارکباد…. ارادتمند حمید

نظرات 13 + ارسال نظر
الهام دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:04 ق.ظ http://notes-myheart.blogfa.com

سلام و درودی بهاری و سر شار از عطر شکوفه های بادام
که از دیوار باغ ها سرک کشیده و چشمک میزند.
سلام و درود بر شما و جمع صمیمی دوستانتان.بهترین عیدو سبز ترین بهار از آن شما.آرزومندم سالی پربرکت سرشار سلامتی شادی موفقیت پیش رویتان گشوده شده باشد و هر روز شاهد توفیقات روز افزون شما باشیم.بسیار خرسندم که اولین خواننده ای هستم که این عید باستانی را خدمت شما صمیمانه شاد باش گفتم.
پیام باد در گوش درختان اینست:هر بهار فرصتی ست برای جوانه زدن و شکفتن.امید که این فرصت بر صفحه ذهن ما حک شود و به آن عمل کنیم.خوشبختی و شادی همراه همیشگیتان.

سلام و درودی گرم خدمت شما. البته که شما اولین بازدیدکننده ی نوروزی هستید و لطفاْ بفرمایید تو... چایی گرم و کوفته چی و نون وماست و موسیر مـُـهـّیاست؛ بفرمایید... تعارف نکنید.

بجای اینکه تکرار کنم سال نو مبارک؛ چه بهتر که از زبان «شمس تبریزی» بگویم:

« ایـــّام را از شـمـا مبارک باد
ایام می آیند تا بر شما مبارک شوند
مبارک شمایید....» مقالات شمس

بنده هم آرزوی شروع سالی پربرکت و شادمانی و شادی و آرامش و موفقیت را برای شما و خانواده آرزومندم.... پیروز باشید.

مجید دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:19 ب.ظ http://diarenoon.ir

زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد از مدد خواهی، چراغ دل بر افروزی
نوروز مبارک

حمید جان من سال نو و نوروز به شما،خانواده و سایر کسانی که به این وبلاگ سر میزنن تبریک میگم
سالی شاد داشته باشید و باشیم

دوست خوب و رفیق همراهم ، آقا مجیدخان

از اینکه با یکی از همشهریان خوش ذوقم آشنا شده ام ؛ خیلی خوشحالم و لطفاً شما هم پیام تبریک مرا به خانواده ی محترمتون ابلاغ کنید و بنده هم آرزو میکنم که سال و روز نوی مبارک و پر از موفقیتی را شروع کرده باشید.

ارمغان دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:09 ب.ظ http://morghabi.blogsky.com

آقا حمید گل همشهری عزیزم.عید شما و خانواده محترم مبارک باشه انشا الله.
چه عکس غذاتون خوشمزه بود یه دفعه دلم حوس کوفته چی های بانو پزیه شما رو کرد.
شادوسرزنده و بهاری باشید
روژگر نی یک

ارمغان عزیز و گرامی

درود دوچندان
بنده هم آروزی بهترین ها را برای شما و خانواده ی محترمتون دارم.
آخی!! دلت کوفته خواست... خب بفرما تا براتون بفرستم.... باور کن هنوز چندتایی مونده ها.... تعارف نکنیا...؟ شما هم شادباشید و بدرود.

زیتون تنها سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:56 ب.ظ http://zeytoone-tanha.blogsky.com

سلام استاد.سال نو مبارک.امیدوارم امسال و هرسال براتون خیر و خوشی رقم بخوره و درکنار عزیزانتون سلامت و شاد باشین. دست خانم گلتون درد نکنه با این کوفته های خوشمزه. براتون هزارهزار آرزوی خوب دارم. مجددا عیدتون مبارک.

سلام و درود بر زیتونی که هنوز تنهاست.

بنده هم آرزوی سالی پربار از آرامش و تندرستی و شادکامی و موفقیت روزافزون برای شما و خانواده ی محترمتون دارم.

بی نهایت از آرزوهای خوبتان تشکر میکنم.... همیشه ایامتان مبارک و فرخنده باد.... تا درودی دیگر دوصد بدرود.

سحر چهارشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:08 ب.ظ http://kudakiha.blogfa.com

عید اومد بهار اومد میریم به صحراااا..هاهاها(این چه چه بود)
سلام استاد حمید مهربان..عیدتون مبارک..امیدوارم امسال سال پر خیر و برکتی براتون باشه
سفره هفت سینتون هم در عین سادگی ، پر از انرژی مثبته
کوفته چی رو نخوردم..چه طعمی داره؟دستور پختش چی چی اس؟
در پناه حق سالم و تندرست باشید..

سحر خانم
میگم حالا که داری میری بری صحرا... یادت باشه که رفتی یه نیگاه هم توی آب بنداز که از قدیم گفته اند: دیدن یار سرچشمه قشنگه!

سلام و درود متقابل
راست میگی؟؟؟ بابا کوفته چی همون کوژولو... نه نشد بذار یه بار دیگه بگم... همون کوزولو شده ی کوفته های تبریزیه که ای هواند!!! ... البته هرشهر و هرکسی هم بنا به سلیقه اش، با افزودن چاشنی های متفاوت طعم خاص خود را می پزند و بنده تا این لحظه ای که درخدمتتون هستم فقط از یه «دستورالعمل» پیروی می کنم که تا می تونم «بخورم»!! حالا که اینطوری شد بیاتو... تعارف نکن... بیا که هنوز یه چندتایی مونده... اصلاً رزق خودت بوده... بیا بزن توی رگ و دعاشو به جون«آقا»!!! بکن.

تا درودی دیگر، دوصد بدرود..... سالی پر از موفقیت و آرامش برایتان آرزومندم.... پیروز باشید.

مجید ایران نژاد جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:59 ب.ظ

سلام .زمان تحویل سال امسال رو خواب بودم و چه بهتر که خواب بودم چون حوصله ی شنیدن حرفای صدتا یه غاز اقایان رو نداشتم . اما گویا شما بیدار بودید. با اینکه بیداری خیلی هم خوب نیست اما خوشبحالت. کوفته هم که داشتید. منم که نبودم . ضمنا اینها هم که توی عکس هست شباهتی به کوفته نداره اما نوش جونت. شما اونجا از این چیزا می خورید که هی شکم میارید. می دونی عکس آدمای اونجا رو که می بینم یاد این شعر می افتم که یکی از دوستان بیدل برای او سروده بوده.چون اونم شکم گنده ای داشته :
دیدم شکمی ز دور پیداست
بعد از دو سه روز بیدل آمد!!
ایام خوش و بدرود.

مجیدجان دلبندم
خب مجبور نبودی بشینی حرفهای اینو و اون گوش کنی. میزدی یه کانال دیگه. بعدشم
«درخواب بــُدُم مرا خردمندی گفت
کزخواب کسی را گـُل شادی نشکـُفت
کاری چه کنی که با اجل گردد جفت؟
برخیز! که زیر خاک میبایست خفت»

دادا ... باید مثل ما توی ولایت غربت استکبار باشید تا این «گــُمبولی» ها رو بگید «کوفته»!!؟ حالا میلتون هست چندتا بیارم خدمتتون یا نه؟
درود و دوصد بدرود.... روز و روزگار بر شما نیز فرخنده باد.

محمد جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:56 ب.ظ http://mohamed.blogsky.com

سلام حمید آقای عزیز
بنده هم سال نو رو به شما و همسرتون و خانوادتون تبریک میگم و براتون بهترین آرزوهای عالم رو دارم.

اینقد گفتی کوفته تا ما هم هوس کردیم و به همسر عزیزمان گفتیم در صورت صلاحدید برایمان درست کنند.))

امیدوارم جمعتون و دلتون همییشه گرم باشه.

دوست شفیق و یار گرامی، محمــّد خان

کوفته ی عیال پز، نوش جونتون باشه. ایشاالله که به همون خوشمزگی عشق جاری در منزلتان باشه.
سال و روز نو نیز بر شما و خانواده مبارکا باد.
درود و دوصد بدرود.

مهلا شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:14 ب.ظ

سلام چه جالب
منم نجف آبادی هستم ولی الان با همسرم ساکن تهران هستم.
به خاطر کار همسر اومدیم تهران.
خیلی خوشحال شدم باهاتون آشنا شدم

به به اینجا رو ببین. یه همشهری دیگه
الســـلامـــون علیکم ورحمت(ه) الله و برکاتــُه

مهلا ی گرامی و عزیز
زهی توفیق!! بی نهایت افتخار.... اوج سربلندی که چراغ انرژی و تابش نورانی سیاره ی فکری و محبت شمای همدل همزبان هموطن همشهری ام به سوی این سراچه و دنیای کوچکم تابیدن گرفت. خوش آمدید و بی زحمت تعارف نکنید و از خودتون پذیرایی کنید که درویش بی نوا ، جز برگ سبزی ندارد بیش.

درود و دوصد بدرود.... ارادتمند حمید

کاکتوس صورتی شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:24 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

سلام مجدد

حال و هوای عیدای خارجیم بد نیستا

سال جدید بر شما مبارک و انشالله سال خوبی داشته باشید

کاکتوس جان
هرچند که درسته که عوامل زیادی در ساخت دنیای ما تاثیر دارد؛ ولی غافل نباشید که همه ی عالم درونی و فکری نه تنها خودمان بلکه فضای درونی خانه مان را خودمان می سازیم.

من و ما هم میتوانستیم که در لاک خود بخزیم و همه ی احوالاتمان را بدست روزگار و آنچه پیش آید بسپــّریم؛ ولی ترجیح داده ایم با ایجاد هر چالشی که امکان پذیر است؛ از پذیرایی مهمانها گرفته تا برگزاری سنتهای فرهنگی و ایرانی مان، در این گوشه ی دنیا، با انرژی تمامی هموطنانی که درگیر اینگونه چالشهای زنده کننده ی فرهنگ ایرانی است؛ خودمان را سرزنده بداریم.
بهرحال بفرمایید درخدمت باشیم.... بیا تو... یه چایی؟ کوفته چی هم داریما.... بیا بابا تعارف نکن...یه لقمه درخدمتتون باشیم....

درود و دوصد بدرود... ارادتمند حمید.

عبدالحمید حقی یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ب.ظ http://hamidhaghi.blogsky.com

سلام
حالا هی این گمبولیها را بخور ببینم چطور میشه؟!

http://hamidhaghi.blogsky.com

حــقــّی جان
باور کن هووووچی نمیشه؛ فقط هی تعدادشون به سمت تموم شدن کم میشه!! خوشت اومد غیب گفتم؟

درود و دوصد بدرود............ ارادتمند حمید.

کاکتوس صورتی دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

نه بابا تعارف چیه؟!

میگم مگه هنوز کوفته چی دارین؟ چقدر درست کرده بود خانومتون...صرفه جویی پس چی میشه ؟

ای بابا تعارف کردین...میدونین که تعارفم اومد نیمد داره

شما بفرمایین؛ بقیه اش با من.

سید علی دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ب.ظ http://89vet.blogfa.com

باسلام و عرض ارادت خدمت شما دوست گرامی و تبریک سال جدید.
از اینکه به وبلاگ این کمترین سر زدید از شما ممنونم.
جناب حمید خان اگه جسارت نباشه از شما چندتا سوال داشتم.....اول اینکه وضعیت ایرانیهای مقیم امریکا چطوریه؟یا اینکه وضعیت تحصیل برای ما ایرانیا اونجا چطوره؟
ممنون میشم اگه جواب بدید...

درود متقابل خدمت علی آقای گـــُل

بنده انجام وظیفه کردم و در حدّ توان بازم خدمت خواهم رسید. امــّا دوتا سوال فرموده اید که به یک سطر و دو سطر نمیشه جوابی داد و منتها تلاش خودم را خواهم داشت.
یک: اگر منظورتون وضع مادی ایرانیان باشه که مثل همون ایران؛ از حسابی پولدارهایی که مثل خودم زورکی توی یه آپارتمان زندگی رو اونور میکنه؛ هست تا برو بالا.... ولی به کسی نگی این وامهای بانکی، عجیب همه رو به ظاهر پولدار امــّا تا ابد زیر قید بدهی ها، کرده و نیستی ببینی که بعضی ها چه دم و دستگاهی به هم زدند.... خدا ایشاالله به شما هم بده.

دو: بازم پاسخ به این سوال سخته و من پیشنهاد میکنم با مراجعه به سایت «اپلای ابرد» بیشتر اطلاعات تخصصی خود را در آنجا جواب بیابید. لینک زیر
http://www.applyabroad.org/wiki/index.php/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C
بنده هم به سهم خودم سال نو را خدمت شما و خانواده ی محترمتون تبریک عرض میکنم.
درود و دوصد بدرود.... ارادتمند حمید

عبدالحمید حقی سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:39 ب.ظ

میدونی گمبولی چند نوع داریم...اها ی ی ی ی...از اون کمبولیا منظورم نیست جلدی فکرت خطا میره اصلا از اولش هم .............

حقی جان
من کی فکرم به خطا رفت؟ باور کن همیشه هم از سر صداقت دل و قلبم یه حرفی رو بی غرض میزنم ولی شما به «بدی» ورمیدارید!!! باشه همون گمبولی یا کمبولیا.... خوب شد؟ تو که هنوز داری میخندی!!؟ امان از آدمی که خراب باشه فکرش!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد