از نجف آباد تا آمریکای جهانخوار

خاطرات تجربه و زندگی جدید در آمریکا

از نجف آباد تا آمریکای جهانخوار

خاطرات تجربه و زندگی جدید در آمریکا

مــوضــوع گـفـتـگــوی یک مهمانی

 

   به جزئیات دقت کنیم. زیبایی بی کران در آن نهفته است. 

 

مهمونهامون تازه جاگیر شده اند و بعد از احوالپرسی های تکراری، گفتگوها گرم شده که یکی از مهمونا از یکی دیگه از مهمونهامون درباره ی یکی از جوون های ایرونی کنزاس سیتی سوال می کنه که:«آیا می شناسدش یا نه؟» جالبه که اگه یک چنین سوالی از یک آمریکایی بپرسی؛ هرچند که اخلاقشون نیست که بجز درباره ی خودشون و سلیقه ها و آب و هوا چیزی بگند؛ وقتی هم خواستند درباره ی کسی بگند؛ فقط از اون فرد مورد نظر و اطلاعاتی مثل اسم و فامیل و تحصیلات و شغلش حرف می زنند. ولی انگار این اخلاق نخودچی خوری ما ایرونیها حتی تا توی خارجه ی کافرستان هم دنبالمونه. اون یکی ایرونی شروع کرد از اوّل آبا و آخر اجداد اون شخص مورد نظر بگه. ولی از آنجا که قربونش برم یه کلمه اطلاعات به درد بخور درباره ی شخص مورد نظر نداره میگه:«پدرش ایرانه و ظاهراً از مادرش جدا شدند. می گند خودش از اون مرض بدها(سلاطون=سرطان) داره. الان مادرش به یه آمریکایی شوهر کرده. اووف که از اون آمریکایی های هیزه. پارسال هم که مادرش رفته بود ایران ….» خلاصه تا اومدیم این ماجرا رو به نقطه سرخط برسونیم هر چیزی درباره ی شخص مورد نظر شنیدم جز چیزی درباره ی خودش. راستی «آیا موضوع های یک گفتگوی مهمونی چی ها میتونه باشه؟» منتظر نظرات خوبتون هستم… درود و دو صد بدرود … ارادتمند حمید

نظرات 12 + ارسال نظر
مینو شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ق.ظ

سلام
موضوع مهمونیها آقایون معمولا بحث روز وسیاسی
خانوما مد وآشپزی و مارک لوازم آرایشیو مبلمانوواما!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مهمترینش غیبت کردنه
واقعیتها رو گفتم
موفق باشید

مینو خانم
سیاست و اطلاعات رسانی در مورد مارک لوازم شخصی بازم یه چیزی. لااقل یک تبادل اطلاعات کمی توش هست. ولی آخه غیبت کردن!!!

امــّا خودمونیما ... غیبت و نخودچی خوری هم آخه جیگر رو صفا میده ها .... به نظرم گاهی بد نیست و هرچی باشه اون شخصیت دوّم منفی آدمی رو حاااال میاره ...مگه نهههه؟؟
موفق و پیروز باشید. درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

شهریار شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:07 ق.ظ http://irangardish.blogfa.com

سلام و درود بر حمید خان
حمید خان ،‌ گزارش مقبره اویسه از گزارش های وبلاگ قبلی بود که به اینجا منتقل شده ،‌ و ناراحتی حضرت به خاطر کامنت شما نبود بلکه ایشان از نوع نگارش من نارحت بودند و پیغام داده بودند که بعضی از موارد درست نیست اما به رابط ایشان نیز اطلاع دادم که موارد را با ذکر منبع نوشته ام و اگر مطلبی هست با ذکر منبع اعلام کنید تا در اینجا اصلاح کنم که هنوز مطلبی به دست من نرسیده .
اما در هر صورت کماکان منتظر نظر پسر عموی گرام هستم.

شهریار جان
باور کن چندباری تلاش کرده ام با پسر عموم تماس بگیرم ولی موفق نشدم و ایشون به زندگی شخصی و زن و بچه مشغولند و معلوم نیست که کجاند؟ برای همین عرض کردم که منتظرشون نباشید.

بهرحال هرطور که خودتون صلاح میدونید عمل کنید و ممنونم از شفاف سازی ابهام موجود. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

باباعلی شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:12 ق.ظ http://parsavaghef.blogfa.com

حمید جان ... من از همون اولین نوشته و نوع سوال های شما فهمیدم که با همدیگه هم عقیده ایم ، بنابراین پاسخ بنده و نوع نگارش اون تنها اعتراضی بود به اونچه که در طول این سی و چند سال از هم میهنانم و حتی از خودم ! دیدم و همیشه ذهنم رو مشغول کرده و بهش اعتراض داشتم ... با این هدف که شاید کسانی باشند که با خوندن این متن حرکتی در جهت اصلاح وضع موجود به خودشون بدهند و همه چی رو به مسئولین امر واگذار نکنند ... مطمئن باشید ته دل بنده هم از وضع موجود و روندی که در پیشه میلرزه ولی چاره ای نداریم جز تلاش برای بهبود.......چه نیازی به آدمک های یاهو...هزاران لبخند حقیقی نثار دوست ... پاینده باشید

بابا علی نازنین
ممنونم که بنده رو همعقیده ی خود دونستید و مهم این بود که فکر نکنید بنده نقطه مقابل شما هستم و از همه مهم تر اینکه حتی اگر در عقیده و باورهای شخصی مون هم نقطه نظرهای مخالف هم داریم؛ یادمون باشه که با هم دوستیم و نظر هرکس محترمه.
موفق و پیروز باشید. درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

باران شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:13 ق.ظ http://bojd.blogfa.com

سلام حمید آقا
متاسفانه ما ایرانیها بجای اینکه دور هم بشینیم و بخندیم و صحبتها و حکایتهای قشنگ رو بزرگترها و قدیمی ترها برای جوون ترها بگن ... کارمون شده تفتیش مردم و مسخره کردنشون ...که غیر مستقیم توی روحیه مون هم اثر منفی میذاره اماخبر نداریم...توی ایران هم الان هر جا میهمانیه صحبت از گرونی و پول آب و برق و... ایناس ...یعنی بازم انرژی منفی !

محمد جان عزیز
چقدر این تاسف شما به جا بود.... کو آن ایرانیهای شاد و مثبت اندیشی که همواره با حضورشون در هر مکانی فقط امید و انرژی مثبت نثار دیگران میکردند؟
ای وای به مایی که بجای همدلی کارمون به جایی کشیده که با نبود هرشخصی تازه فرصت پیدا میکنیم پشت سر او حرف بزنیم . این درحالیه که دقیقاً همین مسئله هم در هنگام نبود ما رخ میده و هیچکس نمیخواد نقطه آغاز یک تغییر باشه و جمع دوستانش رو به سمت حمایت و همدلی سوق دهد و راهنمایی کند.

نهایت انرژیهای مثبت و آرامش درون و بیرون نصیبتان باد. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

باباعلی شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:41 ق.ظ http://parsavaghef.blogfa.com

سلام به دوست عزیزم حمید ... از نظر من
انتخاب موضوع مهمانی بستگی به رابطه میهمانان با یکدیگر داره ... اینکه آیا مدت زمان زیادیه که همدیگر رو میشناسند یا تازه با هم آشنا شدند ... چقدر به هم نزدیک هستند (قوم و خویش هستند یا دوست و آشنا) ، جنسیت افراد نیز مهمه یعنی یک سری از بحث ها رو ممکنه نشه با هر دو جنس راه انداخت ، چقدر با هم سنخیت اخلاقی و ایدئولوژیک دارند ، و خیلی موارد دیگه ...
معمولا در میهمانی های اولین آشنایی ها ، بحث ها پیرامون شناسایی افراد ، نقطه نظرات در خصوص موارد مختلف و تجاربشون در سفرها خلاصه میشه و سیاست و وضعیت اقتصادی و ... توضیحاتی در مورد شغلشون و اتفاقاتی که در سر کار براشون پیش میاد و ... توانایی افراد در صحبت کردن عامل مهمیه برای ادامه این آشنایی ها به طوری که شما ممکنه بعد از یکی دو جلسه دوست نداشته باشید با کسی که حرف زیادی برای گفتن نداره ادامه رابطه بدید چون به نوعی باعث کسالتتون میشه ...
در میهمانی ها نقش بازی رو هم باید در نظر گرفت ، بازی دسته جمعی با کارت و ... میتونه صمیمیت جمع رو بیشتر کنه و اونها رو به هم نزدیک تر .

بابا علی گرامی
حقــّا سخنت عالی بود... انتخاب موضوع به نوع رابطه ی مهمانان و از همه مهمتر شخصیت آنان بستگی دارد و ایکاش هرکدام از ما در این امر پیشقدم میشدیم تا محور سخن جمع رو به سمت همدلی و مثبت گویی سوق دهیم و اینگونه تاثیری در نوع رابطه و موضوع مهمانی ها داشته باشیم.

جداً هم که توانایی افراد در صحبت کردن و به دست گرفتن محور موضوع سخنها چقدر مهمه. گاهی فکر میکنم همون سیاست بافتن یا بازی کارت از خیلی از تلف کردن های وقت و به زحمت انداختن زبان و گوش برای گفتن و شنیدن خیلی سخنها هزار باره بهتر است.
موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

شیرین مامان نیما شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:15 ق.ظ http://nima1357.blogfa.com

سلام وای از این خصلت ایرانی که الحق دست بردار نیستند .

شیرین خانم
بهرحال باید از جایی شروع کرد و این خصلتها رو با اخلاقهای خوب مثبت اندیشی و ایجاد همدلی سوق داد و چه افتخاری بهتر از آن که ماها شروع کننده ی اینگونه خصلتها باشیم.
موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود .. ارادتمند حمید

کاکتوس صورتی شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:26 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

سلام آقا حمید

در عجبم از خودمون که اگه یکی اینجوری درمورد خودمون حرف بزنه کلی ناله و نفرین میکنیم بعد پشت سر مردم چه ها که نمیگیم

منظورم همون اندر احوالات ایرانیه...بلانسبت دوستان

جای تاسف داره...لااقل اونور باید درست میشده

خوش وخرم باشید

کاکتوس گرامی
اتفاقاً تجربه ی درد سخت و تلخ چنین مواردی بهترین نیازی است تا همه ی ماها بدانیم که این راه جز به سرد شدن رابطه ها و منفی اندیشی و ایجاد فاصله ختم نمیشه و باید از جایی شروع کرد. بهتره بگم امان از غرور که باعث میشه همیشه جلوی خودمان را بگیریم و نخواهیم شروع کننده ی تغییر اینگونه خصلتهای بد به سمت مثبت اندیشی و ذکر موارد خوب باشیم.

دوست عزیز
باور کنید آسمون در همه جای دنیا یک رنگه ... مهم اینه که یادمون نره که ما ایرانیها چه بودیم و اکنون به کجا داریم میرسیم و میریم ... آمریکا و ایران نداره و باید بخود بیاییم و با ابتکار عمل و صحبت، سعی کنیم محور موضوع سخنهای یک مهمانی رو به سمت صحیح راهنمایی کنیم . وگرنه چه بهتر که سیاست و بافتنی ببافیم و وقتمون رو به کارت بازی پشت سر بگذاریم.
موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

مجید شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:01 ب.ظ http://diarenoon.ir

سلام به اقا حمید عزیز
چطوری شما؟
من که دیدم وقتی دو یا چند نفر دور هم جمع میشیم یا یکی رو میزاریم وسط میخندیم بهش از جمعمون یا خارج جمع یا شروع میکنن هرکدوم داشتان بگن فلان روز فلان کار کردیم و ..
البته به جمعی از افراد تشکیل شده خیلی مرتبط هست..چه سنی هستن؟رابطه ها جطوره با هم (رسمیه؟غیر رسمیه چطوریه) جنسیتشون و ..

آقا مجید گــُل
خوفیم و ممنون .... ای وای از این اخلاقمون که با آنکه میدونیم عین همین قصـّه در هنگام نبود خودمان رخ خواهد افتاد؛ نمیخواهیم تلاشی بکنیم تا بر روی دیگران تاثیر مثبت بگذاریم و آرام آرام این رفتار و خصلت بد را کم و نابود کنیم ... رفیق عزیز
شما شروع کنید ... ولو شده رندانه چندتایی موضوع توی ذهنت آماده داشته باشید و هرباری که فصل نخودچی خوری و غیبت پشت سر یک نفری شروع میشه؛ جوّ رو در دست بگیرید و با زیرکی خاصی همه رو بپیچونید توی «کوچه ی شهید علی چپ».

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

اتی یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:03 ب.ظ

من خودم دوس ارم بحث سیاسی باشه..خوشم میاد نظر ادمهای متفاوت رو بشنوم ..هر چند بعضی نظرها واقعا حرصم رو در میاره....
از بحث های بی نتیجه در مورد اینکه(چرا بچه دار نمیشیم )هم متنفرم ولی این روزها خیلی زیاد تحمل میکنمبابا یکی نیس بگه چرا بحث میکنید در مورد خصوصی ترین تصمیم یه خانواده که به کسی مربوط نیس

اتی گرامی
راستش خود منم با این موافق بودم که بجای حرفهایی که شندرغاز ارزش نداره و فقط غیبت محسوب میشه و آدمها رو از هم دور میکنه؛ چه بهتر که سیاست یا بافتنی ببافند. ولی از طرفی هم ممکنه ترس از اینکه نکند دیگری جاسوس باشد و برایشان دردسر شود؛ خودش میتواند عامل مهمی جهت دور کردن آدمها از یک دیگه باشه؛ پس چه بهتر که یک بازی سرگرمی، یا آموزنده، یا علمی بحث مجلس باشه و هم تفریح باشه و هم سرگرمی و هم زنگاری از دلهای خسته بردارد... لذا سیاست رو بیخیال بشیم بهتره

و امـــّا آخ آخ آخ آخ از این اخلاق ماها که به خودمون اجازه میدیم در کوچکترین مسائل شخصی دیگران دخالت کنیم. بخصوص چنین مسئله ی که شما فرمودید. البته نباید از این هم غافل شد که نزدیکانی مثل والدین، بیشتر از سر نگرانی مسائل بعدی و حرف مردم و سلامتی فرزندانشونه که در مورد بچه دار نشدن سوال میکنند. با اینحال باز هم این یک مسئله ی شخصی است و خدا صبرتون بده.
موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

Einstein‌ دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ب.ظ http://hamed.blogsky.com/

فحش دادن بر پدرو مادر...........ها

آهان رفیق
مهم همینه که بجای نقطه چین چه اسم و کلمه ای رو بذاریم؟؟

ولی من فکر میکنم بهتره که اگه اونا لیاقتشون بدترینها باشه؟ ما در شان خودمون حرف بزنیم و اگه دعاشون نمیکنیم که سرعقل بیاند و آدم بشند؛ فحش هم ندیم چرا که کارساز نیست و هرچه بیشتر جری بشند. بهرحال هرکسی اخلاق و نظری داره و باید به نظر دیگران هم اهمیت داد ولو که مخالف ما باشند.

درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

مرضیه کاظمی دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:37 ب.ظ http://marziyehkazemi.blogfa.com

بعد از سلام و حال و احوال و چاق سلامتی

مختصر و مفید بگم در حال حاضر اینجا موضوع همه مهمونی‌ها و نشست‌ها و کلا" همه دور ِ همی‌ها شده قیمت نون و گوشت ِ سفید و قرمز و پنیر و ماست کره‌ ,...

اونا که یه کم وضعشون خوبه دلشون می‌سوزه به حال ندارها و اونا که تعداد اولاد و زوجاتشون زیاد هست، می‌نالن که از کجا بیاریم بخوریم

خلاصه موضوع گفت‌گو‌ همه آدم‌های توی مهمونی‌ها، صف‌ها، کلاس‌ها و همه جا شده قیمت مواد لازمی که باید ریخت تو شکم و چرا همچین شده و کی کرد و اینا

زیادم خلاصه نشد ببخشید
عزت زیاد حمید آقا

مرضیه خانم

بد نیست بدونی که اتفاقاً بنده از نظرات طولانی هم استقبال میکنم و لطفاً راحت باشید که بقول حضرت مولانا:
هیچ ترتیب و آدابی مجو
هرچه میخواهد دل تنگت بگو

اینکه متاسفانه مردممان اینقدر دچار سختی شده و میشوند که اولین دغدغه ی فکری و سخنهاشون مرثیه خواندن از هر روز گران تر شدن مایحتاج روزانه است؟؟ جای بسی تاسف و غصه خوردن دارد که البته هیچ فایده ای هم نبخشد.

بهرحال دعا میکنم که هموطنانم روزهای خوش را هرچه زودتر ببینند و وقت فکر کردن به موضوعهای مورد علاقه شان نیز فراهم شود. موفق و پیروز باشید.
درود و دو صد بدرود ... ارادتمند حمید

اعظم جمعه 4 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:08 ق.ظ

بنظرم میتونه درموردبرنامه های تلویزیونی امریکا یازیباییهای مکانهای امریکاادابورسوم و.....باشه.خوش بحالتون امریکایید.

اعظم خانم گرامی

ضمن عرض خیر مقدم خدمت شما و با آرزوی اینکه در این مکان به شما خوش گذشته باشه؛ از بابت اینکه ردی از اسم و نظرتون بعنوان زینت این مکان ثبت کردید ممنونم.

تا وقتی کسی توی محیط نباشه و یا شاید چند سال اولش جاذبه هایی از این دست که شما فرمودید؛ چشمها و فکر ها رو جذب کنه ولی آخرش اون رگ نخودچی خوری ایرونی وار همراهمونه و کار خودش رو میکنه.... باور میکنید که چقدررررر از ایرانی های خارج، با ولعی بیشتر ازهموطنان داخل به دیدن سریالهای آبگوشتی ترکیه ای و عشق ممنوع و ... سرگرم اند؟؟؟

موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد